شب قبل از میلاد
امشب آخرین شبی است که آیلینم توی بطنمی و فقط فقط مال خودمی و هیچکس دیگه تو رو غیر از خودم و مثل خودم حس نمی کنه
ناراحتم چون دلم برای تکونهات و سکسکه های خوشگلت که از نزدیک حسشون می کردم تنگ می شه و تمام روزها و شبهایی که مثل ماهی توی بدنم تکون می خوردی و وول می خوردی تمام میشه
ام خوشحالم و خوشحالم که دختر نازم و پرنسسمو می بینم و می تونم تمام وجودتو لمس کنم و در کنار بابایی و داداش کوچولو با هم زندگی چهار نفره ای داشته باشیم
فردا چهارشنبه ۲۸ دی ماه انشالا روز و نوبت سزارینمه و تو گل نازمو در آغوش می کشم و می بوسم و می بویمت
پس تا فردا و تا حداقل ۸۷ ساعت دیگه منتظرت می مونم عزیز دلم من .
خدایا مرا در این راه سختی که در پیش رو دارم و تربیت این گلای نازم و همه چیز تنها نگذار و کمکم کن
آمینننننننن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی