آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

فرشته های ما

بالاخره شاخ غولو شکستی آقا آقاها

1391/7/5 16:59
نویسنده : مامانی
439 بازدید
اشتراک گذاری

صبح بعد از کلی کلنجار رفتن با بابایی راهی شدی و منم دلم مثل سیر سرکه می جوشید توی خونه زنگ زدم بابا گفت هنوز توی مهدم

چند دقیقه بعد بابا زنگ زد که من اومدم بیرون ولی ایلیا داره جیغهاااااااای بنفششششششششششش می کشه حسابی زنگ بزن ببین چی کار کردن و البته حسابی سفارشتو کرده بود به مهد که اگه تحمل نکردن از گل نازکتر بهت نگن و فقط زنگ بزنن به من که برم دنبالت

خلاصه من زنگ زدم مهد خاله مهسا گفت داری جیغ بنفشاتو ادامه می دی و منم قطع کردم و با تو شروع به گریه کردم دلم برات کباب بود ولی به خاطر خودت تحمل کردم

دوباره زنگ زدم گفتن داری گریه می کنی ولی آروم تر و رفتی صورتتو بشوری ولی اگه نمی تونی تحمل کنی بیا ببر اما دیگه بچت اونوقت نمی مونه مهد و تمام

منم تحمل کردم تا یک ربع بعد تا زنگ زدم هنوز نگفته بودم علو که خاله مهسا گفت آرومه آرومه خیالت راحت

باورم نشد ولی گفت رفتی بازی و حالا می خوای بری تغذیتو بخوری

خیالی خوشحال شدم و قرار شد 11 و ربع بیام دنبالت

منم سریع آیلینو بردم خونه خاله مینا و رفتم برات جایزه خریدم یک کاسه آبی و قاشق آبی و لیوان آبی همه رنگ مورد علاقت ورفتم مهد

دیدم خیلی آرومی و داری با خاله ها میری سراغ کمد جایزه هاشون همه گفتن غیر از اون گریه ها عالی بودی عالیه عالی و واقعا راضی بودن حتی مامانایی که اونجا بودن وقتی خاله مهسا از گریه هات گفت باورشون نشد درمورد تو دارن می گن از بس خوب بودی ماشالا

منم جایزتو یواش دادم خاله که فردا بهت بده و اونا یک تراش اردکی بهت جایزه دادن و با هم خوشحال اومدیم خونه

خودتم خیلی شاد بودی گلم باورم نمی شد پسرم یک مرحله دیگه به مستقل شدن نزدیک بشه

ایلیا عاشقتم مامانقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان مهرزاد جان
5 مهر 91 17:22
ماشاله چه پسملی خوب زود عادت کرد مهرزاد من تا 1 سال همین مکافات داشت البته مهرزاد خیلی کوچولو بود بردمش 1/5 بیشتر نداشت

´´´´´´´´´´´´´´¶´¶¶´¶¶
´´´´´´´ ´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
´´´´´´´¶¶´´´ ´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´´´´¶¶´´´´´´´´ ¶¶´´´´´´´´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´´´´´´ ´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶¶´´´´´´´´´´´ ´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´ ´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶
´¶´´´´´´´´ ´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´ ´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´ ´¶
´¶´ ´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´ ´¶´´´¶
´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´ ¶¶¶¶´´ ´´¶
´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶ ¶´ ´¶´´´´¶
´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´ ¶¶¶¶¶¶´´´¶
´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´ ´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶ ´´´´¶¶¶¶´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶´´´¶ ´´´´´¶´´´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´ ´´´´´´´´¶´´¶¶
´´´´¶¶´´´´´´´´´´´ ´´´´¶¶¶´´¶
´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶ ´´´´´´¶
´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´ ´´¶¶
´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶ ´
´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶
´´´´´´ ´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶
´´´´´´´´´¶´´¶ ¶´´´´´¶´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´ ¶´´¶´
´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶ ¶¶¶¶¶
´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´ ´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´ ´´´´´¶
´´´¶¶´´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´ ´´´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶
وب مهرزاد جان رو آپ کردم یادگاری یادتون نره


منم لینکت کردم دوست خوبم
مهرزادو ببوس
خاله مهتاب
5 مهر 91 17:26
آفرین به پسر گل و گلاب ثابت کردی که واقعا پسرا شیرند

مامانی خدا قوت ایشالا روزی برسه راهی دانشگاهش بکنی



انشالا خاله مهتاب
همینطور علی کوچولوی نازم
صنم
6 مهر 91 10:00
سلام مرجان جان ماشالله آیلین برای خودش خانمی شده
آفرین به ایلیا جون نغمه صبحا که میبرمش مهد برای جدا نشدن از من تلاش میکنه ولی تا چشمش به یکی از بچه ها می افته یادش میره ازبس که شیطونه
امیدوارم کنار همدیگه همیشه شاد باشین


خیلی ببوسش مامان صنم
مریم جون
6 مهر 91 13:03
دیدی گفتم نگرانی نداره
ماشالا به این پسمل ناز و شجاع خاله


آره واقعا ماشالا به پسر گلم
لی لی(مامی پارسا و پانیسا)
10 مهر 91 17:04
افرین به این شازده پسر اولش یه کم سخته ..اما به شاد بودن بعدش می ارزه ..موفق باشی عزیزم
یاسی خاله هیلدا
10 مهر 91 20:18
خاله جون مهربون مرسی همیشه سر میزنی وبلاگمون . پس عکسای دخملی کو خاله ؟مهد رفتن گل پسرت مبارک ایشالا مدرسه رفتنش . ببوس هردوشونو عزیزم
خاله من از بچه گی عاشق بچه ها بودم همه بچه ها باهام دوست بودن .الانشم هیلدا با بچه های دیگه برام فرقی نداره تمام دوست جونای وبلاگی مونو به اندازه هیلدا دوست دارم و براش غش و ضعف میکنم عکساشونو میبینم .
امیدوارم در اینده هم همین جوری باشم
به ایلیا جونم بگو خودم خالش میشم گلی بغلش میکنم بوس بوسیش میکنم عزیزمو

قلبون حاله مهلبون برم
آره به خدا ایلیا گناهیه



چشم عکساشونم می زارم حالهههههههه

مامان نازدونه ها
12 مهر 91 21:47
سلام عزیزم خونه جدید مبارک ماشالا چه ایلیا بزرگ شده برا خودش مردی شده این گل پسر آیلین جون چه شبیه برادرشه حسابی از طرفم خواهر وبرادر دوست داشتنی رو ببوس
مهد کودکی شدن ایلیا جون رو تبریک میگم انشالا تو لباس دامادی وفارغ التحصیلی از دانشگاه ببینیش


میسی حاله مهلبون
ممنون که بهمون سر زدی تنهامون نزار
مژده
13 مهر 91 14:01
سلام همشهري عزيز خيلي خوشحالم كه شما هم اصفهاني هستيد به وبلاگ من و داداشم هم بياين

خوشحال می شم مژده جون
من لینکت کردم عزیزم